آسيبهاي اجتماعي پديده هايي واقعي، متغير، قانونمند و قابل کنترل و پيش گيري اند. ودرصورت عدم پیش گیری از درون جامعه را آرام آرام مورد هجمه قرار می دهد و رفته رفته اخلاق،هویت، وارزش های انسانی را درمحله زیرسوال می برد.
برای حل این معزل اجتماعی همه نهادهای دولتی ومردمی می بایست درجهت رفع آن تلاش نمایند.آسيب های اجتماعي افزايش جرم وجنايت را در پي دارد كه مخرب انضباط اجتماعي است دولت وتمامی نهادهای مرتبط می بایست براي حل آن فرمول صحيح ومنطقي همراه با نو آوري وارائه ابتكارات خلاقانه در جهت رسيدن به شكوفايي داشته باشند .
در جامعه مدرن امروز سیاست ها توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق می شود اما در جوامعی که در آن ها نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاست ها توسط این نهاد وضع و به جامعه دیکته می شود.تجربه نشان داده است که مردم در مهار بحران های اجتماعی موفق تر بوده اند چون آنها راهکارهای مقابله با آسیب های اجتماعی را وضع واز آن حمایت می نمایند. وقتی مردم به حمایت از این آسیب دیدگان می پردازند،بسیار عمیق تر و کامل تر عمل نموده ،زیرا این مردم هستند که در متن این آسیب ها قرار دارند،آن ها را خوب می شناسند وبرای حمایت ازافرادی که دچار بحران هستند انگیزه های قدرتمندی دارند. اما در جوامعی که سیاست های اجتماعی را نهاد سیاست وضع می کند، از دیدگاه منافع خود به آن نگاه می نماید و لاجرم باید ضمانت های اجرایی آن ها را هم تعیین کند که در این حال استفاده ازپلیس ضرورت پیدا می کند.یکی از راهکارهای حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی،سازمان ها وتشکل های غیر دولتی است.این سازمان ها که در تمامی جوامع ریشه دارند در عصر کنونی کارکردهای مختلف و موثری پیدا کرده اند و نقش مهمی در حیات جوامع ایفا می کنندوامروزه به نماد حکومت مردم تبدیل شده اند .در هر جامعه ای که این سازمان ها فعال تر و گسترده تر عمل نمودند ،آرمان حکومت مردم بر مردم دست یافتنی تر شده است .